gripeدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، گله، شکایت، گیر، چنگ، تسلط، درد سخت، تشنج موضعی، نق نق زدن، گله کردن، گرفتن، شکوه کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، ازردن
grazingدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، چراندن، چریدن، تغذیه کردن از، خراشیدن، گله چراندن، چرانیدن، خوراک دادن