girthدیکشنری انگلیسی به فارسیمحکم، بست آهنی و چرمی، ابعاد، قطر شکم، تنگ اسب، بست، تنگ بستن، محکم کردن، با تنگ بستن، دور گرفتن
girthsدیکشنری انگلیسی به فارسیابعاد، بست آهنی و چرمی، قطر شکم، تنگ اسب، بست، تنگ بستن، محکم کردن، با تنگ بستن، دور گرفتن