vibrantدیکشنری انگلیسی به فارسیپر جنب و جوش، مرتعش، لرزان، پرطراوت و چالاک، به تپش در امده، در حال جنبش، تکریری
friskدیکشنری انگلیسی به فارسیفریب خورده، جست و خیز، تفتیش و جستجو، حرکت تند و چالاک در رقص، تفتیش و جستجو کردن، از خوشی جست وخیز کردن