animalistدیکشنری انگلیسی به فارسیحیوانات اهلی، پیکرنمای جانوران، نقاش جانور، مصور حیوانات، معتقد به حیوان صفتی انسان
agesدیکشنری انگلیسی به فارسیسنین، سن، عصر، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد، پیر شدن، پیرنماکردن، کهنه شدن، سالخوردهشدن
ageدیکشنری انگلیسی به فارسیسن، عصر، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد، پیر شدن، پیرنماکردن، کهنه شدن، سالخوردهشدن