3999 مدخل
corkscrew, snake, twine, twist
flourish, swirl, wave, winding
whorl
curlicue
twirl
whorled
MD
MDI
پیچ خورده، پیچ و تاب خوردن، بهم پیچیده، حلقوی، حلقه حلقه شده
ریختن، پیچ و تاب خوردن، بخود پیچیدن، ازرده شدن
تکان دادن، پیچ و تاب خوردن، لولیدن، ناراحتی نشان دادن
نوشتن، پیچ و تاب خوردن، بخود پیچیدن، ازرده شدن
squirmed، پیچ و تاب خوردن، لولیدن، ناراحتی نشان دادن