86 مدخل
cover, peregrinate, ride
log
perambulate
scud
stray
compass
مالینکه
گذرگاه، پیمودن، گذشتن از، قطع کردن، طی کردن، عبور کردن
ملاقات، پیمودن، دادن، سهم دادن، اندازه گرفتن
عبور کرد، پیمودن، گذشتن از، قطع کردن، طی کردن، عبور کردن
wending، پیمودن
بالا، پیمودن