117 مدخل
survey, measure, measurement, scud, surveying
dosage
survey
surveyor
geodesic
velocity
پیمایش
پیمایش، جای گرداندن، قلب کردن، تغییر دادن، پس و پیش کردن
پیمایش، با پونز محکم کردن، پونز زدن به
منطقه پیمایش، منطقه شروع عملیات