4450 مدخل
deposit
forewarn
bode
handicap
prearrange
علف های هرز وحشی
م
مادرم
ماله کلام
موا
پیش بینی، پیش بینی کردن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن
پیش بینی شده، پیش بینی کردن، قبلا تهیه دیدن، از پیش دانستن
پیش بینی، پیش بینی کردن، قبلا تهیه دیدن، از پیش دانستن
پیش بینی می کند، پیش بینی کردن، قبلا تهیه دیدن، از پیش دانستن