pastدیکشنری انگلیسی به فارسیگذشته، سابقه، پیشینه، پیش، پیش از، دور از، در ماورای، قبلی، سابق، قدیمی، ماقبل، ماورای، پایان یافته، وابسته بزمان گذشته، گذشته از
recordدیکشنری انگلیسی به فارسیرکورد، ضبط، ثبت، سابقه، پیشینه، مدرک، یادداشت، تاریخچه، بایگانی، صفحه گرامافون، نوشته، صورت جلسه، صورت مذاکرات، حد نصاب مسابقه، ضبط کردن، ثبت کردن، ضبط شدن، نگا