معنی پیشی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پیشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fore, kitten, lead , precession, priority, puss

جست‌وجوی مشابه

پیشی (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

moggie, moggy

پیشی جویی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

strife

پیشی جویی (انتخابات و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

race

پیشی طلب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

competitive

پیشی طلبانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

competitive

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

madonnahood

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دیوانه

meadwort

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادورث

mad-dog weed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

علف های هرز وحشی

madbrained

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بدبختی، دیوانه

madefy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساخته شده

جست‌وجوی متن

prosify

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفتن

pregain

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفتن

prejustify

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفتن

overtaken

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفت، مبتلا

preascertaining

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفتن