56 مدخل
calling, career, job, line, métier, occupation, trade, vocation, work
vocational
professional, regular
professionalism
artisan, craftsman, merchant
مهارت، پیشه وری، هنر، صنعت، پیشه، نیرنگ، حیله، ساختن
آماتور، عاشق پیشه، علاقمند بامور جنسی، عشقی
کارکردگرایی، اعتقاد باستفاده عملی از شغل و پیشه
صنایع دستی، هنردستی، پیشه دستی، هنرمند
حرفه، شغل، پیشه، اعتراف، اقرار، سوگند ملایم، حرفهیی