پیردیکشنری فارسی به انگلیسیadvanced, ancient, aged, ageing, aging, antediluvian, elder , elderly, senior, old, passé, superannuated, sage
jadeدیکشنری انگلیسی به فارسیجید، یشم، زنکه، اسب پیر، زن هرزه، مرد بی معنی، دختر لاسی، پشم سبز، خسته کردن، از کار انداختن
blatantدیکشنری انگلیسی به فارسیانعطاف پذیر، رسوا، خشن، پر سر و صدا، خود نما، شلوغ کننده، بی معنی و بی ملاحظه