معنی پیر زن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

پیر زن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

old woman

جست‌وجوی هم‌آوا

پیرزن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

biddy

جست‌وجوی مشابه

سر زنده (پیر مرد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

spry

پسر زن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stepson

پیچ زنجیر (مکانیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

toggle

پیکر تراش (زن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sculptress

پسر برادر زن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nephew

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

mev

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مگو

MD

دیکشنری انگلیسی به فارسی

MD

mv

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mv

MDI

دیکشنری انگلیسی به فارسی

MDI

جست‌وجوی متن

gammer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گیمر، پیر زن، پیر زن روستایی

gammers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گیمرها، پیر زن، پیر زن روستایی

granny

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادر بزرگ، ننه جان، پیر زن یا پیر مرد

grannie

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گرمی، مادر بزرگ، ننه جان، پیر زن یا پیر مرد

grandam

دیکشنری انگلیسی به فارسی

grandam، مادر بزرگ، جده، پیر زن