پیردیکشنری فارسی به انگلیسیadvanced, ancient, aged, ageing, aging, antediluvian, elder , elderly, senior, old, passé, superannuated, sage
partisanدیکشنری انگلیسی به فارسیپارتیزان، طرفدار، حامی، پیرو متعصب، شمشیر پهن و دسته بلند، طرفدارانه، خرافات پرست