305 مدخل
detrain
dismount
debark, land
deplane
alight, debarkation, disembark, disembarkation
afoot, foot, pedestrian, infantryman
تخریب، از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
نقص، از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
از بین بردن، از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
خروج از قایق، پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن