429 مدخل
done, ripe, rounded, sophisticated
grilled
cook
en casserole
potted
سینی تلفن همراه
mopishness
نظارت
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن
در حال حرکت پله، پله روان، پله برقی، بالارو
پخش کننده ها، گوینده، سخنگو
پخش کننده
پخته شده
پخش کننده، منتشر کننده، پخشگر