معنی پویا | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پویا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

active, bouncing, dynamic, kinetic, living, restless, vivid

جست‌وجوی مشابه

پویا (دستور زبان)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nominative

پویا و پرحرارت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

aggressive

پویاشناسی (فیزیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dynamics

پویاگان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dynamics

پویان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vibrant

جست‌وجوی متن

pulian

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پویا

pius

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پویا

poiesis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پویا

pileiform

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پویا

puli

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پویا، سگ روستایی مجارستانی