353 مدخل
moldy, putrid, rotten
carious
peat moss
decay, decomposition, moldiness, putrefaction, rot, spoilage
rot
caries
فاسد، پوسیده، خراب، زنگ زده، چروک، روبفساد، ضایع
پانک، چوب پوسیده، اتش زنه، جوان ولگرد، بی ارزش
خوردن، پوسیده
saprophytic، خورنده مواد پوسیده، پوده گرای، پوده دوست
پانک ها، چوب پوسیده، اتش زنه، جوان ولگرد