معنی پهمن ساشنث

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

پهن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

broad, dung, excrement, muck, outspread, square, wide, extended

پهن تر کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

widen

پهن چوب (سقف یا در و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

panel

پهن داربست

دیکشنری فارسی به انگلیسی

espalier

پهن دشت (جغرافی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tableland

جست‌وجوی غلط تایپی

milk shake

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لرزش شیر، میلک شیک، مخلوط شیر وشربت وبستنی

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

milk snake

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مار شیر، مار بی زهر خاکستری

milkshake

دیکشنری انگلیسی به فارسی

milkshake، میلک شیک، مخلوط شیر وشربت وبستنی

milk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شیر، شیره گیاهی، دوشیدن، شیره کشیدن از

milk glass

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لیوان شیر

milk float

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شناور شیر

جست‌وجوی متن

penman

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پنمن، اهل قلم، نویسنده، ادیب، منشی

planching

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پهن کردن

finger's breadth

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پهن انگشت

potamologist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پتمن متخصص

pegmen

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پگمن