1082 مدخل
guard, observance, passing, requital, space, time, watch
pass
pass, police
passer
اشتباه، نادرست، غلط، سوء، بد، دشمنی
خانم
نیمه خالی
MIPS
غبار، مه، ابهام، تاری چشم، مه گرفتن
پس از آن
پس ازپریكاردی
پس از آن، از پس امدن، از دنبال امدن، بعد آمدن، منتج شدن
پس از باند