fancyدیکشنری انگلیسی به فارسیتفننی، تصور، خیال، وهم، قوه مخیله، هوس، پنداره، تصور کردن، علاقه داشتن به، پنداشتن، تجملی
whimsدیکشنری انگلیسی به فارسیهوس، هوی و هوس، خیال، وهم، تلون مزاج، وسواس، تغییر ناگهانی، پنداره، علاقه دمدمی
fanciesدیکشنری انگلیسی به فارسیفانتزی، تصور، خیال، وهم، قوه مخیله، هوس، پنداره، تصور کردن، علاقه داشتن به، پنداشتن
whimدیکشنری انگلیسی به فارسیهوی و هوس، هوس، خیال، وهم، تلون مزاج، وسواس، تغییر ناگهانی، پنداره، علاقه دمدمی
imaginableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل تصور است، قابل تصور، تصوری، انگاشتنی، قابل درک، تصور کردنی، وابسته به تصورات و پندارها