معنی پشل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

پشل (موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cymbal

پشلیدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

adhere, concrete, stick

پاشله (جانور شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

snipe

پاشله شکار کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

snipe

پال (ناخن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ingrown

جست‌وجوی غلط تایپی

mag

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mag، کلاغ زنگی، کلاغ جاره اروپایی

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

mag tape

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نوار مغناطیسی

magnetic needle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سوزن مغناطیسی

magnetogenerator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

magnetogenerator

magnetohydrodynamic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

magnetohydrodynamic

Magellan

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماژلان

جست‌وجوی متن

poleaxing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پالاسیینگ، با تبر زین زدن

paal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پال

palama

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پالامه

paladins

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پالادین، پولادین، پهلوان افسانهیی

pala

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پالا