rachisesدیکشنری انگلیسی به فارسیrachises، ساقه، تیره پشت، اندام ساقهای یا محوری، مهرههای پشت، ستون فقرات، دیرک مشترک
rachisدیکشنری انگلیسی به فارسیrachis، ساقه، تیره پشت، اندام ساقهای یا محوری، مهرههای پشت، ستون فقرات، دیرک مشترک
rachidesدیکشنری انگلیسی به فارسیکلوچه ها، ساقه، تیره پشت، اندام ساقهای یا محوری، مهرههای پشت، ستون فقرات، دیرک مشترک
chineدیکشنری انگلیسی به فارسیچینی، دره تنگ و باریک، درز، مهره استخوان پشت جانوران، گوشت مازه، شکاف، پشت کسی را شکستن، دندانه دار کردن