معنی پشتوانه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

پشتوانه (بازرگانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

credit

پشتوانه قراردادن دو فلز (اقتصاد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bimetallism

پشتواره

دیکشنری فارسی به انگلیسی

back, backpack, brace, support

پشتواره (معماری)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

buttress

پشتواره بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

support

جست‌وجوی متن

remanence

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پشتوانه

overservility

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پشتوانه

unbacked

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بدون پشتوانه، بی حامی، رام نشده، سوقان گیری نشده

fiat money

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پول بدون پشتوانه

shinplaster

دیکشنری انگلیسی به فارسی

shinplaster، اسکناس کم ارزش و بدون پشتوانه