699 مدخل
shove
drive, regurgitate, repel, repulse
back, fro, hinder, then
rear, with-
refer
hinder
خانم
خانم.
MS-DOS
بیرون انداختن، بیرون راندن، پس زدن، دفع کردن، معزول کردن
ejects، بیرون انداختن، بیرون راندن، پس زدن، دفع کردن، معزول کردن
اخراج، بیرون انداختن، بیرون راندن، پس زدن، دفع کردن، معزول کردن
دفع، رد، پس زنی، دفع کردن، راندن
اخراج شد، بیرون انداختن، بیرون راندن، پس زدن، دفع کردن، معزول کردن