معنی پسری | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پسری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

boyhood

جست‌وجوی مشابه

نا پسری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stepchild

پاریا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pariah

پاریاب کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

irrigate

پاریزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

driblet, mote, particle

پاریزه آغازین (فیزیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

elementary particle

جست‌وجوی متن

quizzing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرسیدن، مسخره کردن، ازمایش کردن

parenetic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پارینه ای

padre

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدری، قاضی عسکر، پدر روحانی، کشیش

pterylography

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پتریولوژی

padraic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدری