lowerدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین تر، اخم، ترشرویی، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن، پست تر، هوای گرفته و ابری
adulterantدیکشنری انگلیسی به فارسیزننده، مایه تقلب و فساد، پست تر کننده، استحاله دهنده، متقلب، چیز تقلبی