معنی پز | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

show

جست‌وجوی مشابه

پز دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

boast, flaunt, roister

پز دادن (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blow, gussy

پزآوه (آجرپزی و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

kiln

پزاندن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cook

پزانش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

metabolism

جست‌وجوی غلط تایپی

Mc

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مک

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

mckay

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مکی

mcf

دیکشنری انگلیسی به فارسی

MCF

McBurney's point

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نقطه مکبرنی

MCIA

دیکشنری انگلیسی به فارسی

MCIA

McKim

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مک کیم

جست‌وجوی متن

doctorlike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پزشک متخصص

medicinary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پزشکی

physicianess

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پزشک

nuclear medicine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پزشکی هسته ای

pezizoid

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پزیزوئید