400 مدخل
pay, liquidate, render, set, settle, start, touch, treat, turn
deal, engage, handle, launch, tend, vex
bestir, cope, do, proceed
wade
flirt
exhaust
پرداختن، هزینه چیزی را قبول کردن
پرداختن دوباره
تمام و کمال پرداختن، حساب های معوقه را تسویه کردن
پرداخت کردن، پرداختن، تادیه کردن، تسویه کردن
پایه، پرداختن مخارج، پا زدن