filedدیکشنری انگلیسی به فارسیثبت شده، ضبط کردن، بایگانی کردن، سوهان زدن، ساییدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتن، رژه رفتن
caseدیکشنری انگلیسی به فارسیمورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، قاب، جعبه، وضعیت، دعوی، پوسته، اتفاق، جا، جلد، حادثه، قالب، غلاف، مرافعه، نیام، صندوق، در صندوق یاجعبه گذاشتن، جلد کردن، پوشاند
fileدیکشنری انگلیسی به فارسیفایل، پرونده، سوهان، صورت، ضبط، صف، خط، اهن سای، دسته کاغذهای مرتب، قطار، فهرست، ضبط کردن، بایگانی کردن، سوهان زدن، ساییدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه دا
casesدیکشنری انگلیسی به فارسیموارد، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، قاب، جعبه، وضعیت، دعوی، پوسته، اتفاق، جا، جلد، حادثه، قالب، غلاف، مرافعه، نیام، صندوق، در صندوق یاجعبه گذاشتن، جلد کردن،