معنی پرتاب کننده (بسایر معانی ثاست مراجعه شود) | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

پرتاب کننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ejector, heaver, hurler, thrower

پرتاب کننده (بیس بال)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pitcher

پرتاب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cast, ejection, fling, flip, pitch, peg, projection, shot, sling, throw

پرتاب (فیزیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inflection

پرتاب شدن با منجنیق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

catapult

جست‌وجوی متن

sputterer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرتاب کننده

levigator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرتاب کننده

thrower

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرتاب کننده، پرت کننده

promulgator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرتاب کننده، اعلام دارنده، ترویج

dart thrower

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرتاب کننده دندانه دار