پراکنشدیکشنری فارسی به انگلیسیcirculation, diffusion, dispersal, dispersion, dissemination, distribution, fork, issue, scattering
broadcastدیکشنری انگلیسی به فارسیپخش، داده پراکنی، سخن پراکنی، منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن