پذیرفتنیدیکشنری فارسی به انگلیسیadmissible, acceptable, all right, allowable, legitimate, passably, receivable, tenable, tolerable
acceptableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل قبول است، قابل قبول، قابل پذیرش، پذیرفتنی، مقبول، مناسب، پسندیده، پذیرا، خوشايند، خوب
acceptabilityدیکشنری انگلیسی به فارسیپذیرش، قابلیت پذیرش، مقبولیت، قابلیت قبول، پذیرفتگی، شایستگی، پسندیدگی، قبول شدگی