معنی پدر (خودمانی) | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

پدر (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

old man

جست‌وجوی مشابه

پسر (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

guy

پسر(خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dude

پر افاده (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

high-hat

پر رو (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fresh, bitchy

پر سروصدا (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rip-roaring

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

mev

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مگو

mn

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماه

mna

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مونا

mv

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mv

جست‌وجوی متن

nather

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدر

Father

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدر

teather

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدر

dading

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدر

ged

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پدر