faggingدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، جان کندن، از پا در اوردن، خرحمالی کردن، سخت کار کردن، خسته کردن
wash outدیکشنری انگلیسی به فارسیشستن، زیان، شستشو کردن، از پا در اوردن، از بین بردن، کثافات را پاک کردن
kayoدیکشنری انگلیسی به فارسیکایو، ضربه فنی، ناکاوت، ضربت قاطع، از پا در اوردن، ناک اوت کردن، ویران کردن، ضربه فنی کردن