peltedدیکشنری انگلیسی به فارسیگلوله، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
potدیکشنری انگلیسی به فارسیگلدان، دیگ، قابلمه، قوری، کتری، دیگچه، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، سبو، هر چیز برجسته و دیگ مانند، در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن، در دیگ پختن
potsدیکشنری انگلیسی به فارسیگلدان ها، گلدان، دیگ، قابلمه، قوری، کتری، دیگچه، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، سبو، هر چیز برجسته و دیگ مانند، در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن، در د