معنی پای بالا نهادن

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

چهار دست و پا بالا رفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

clamber, shin

پا (از بالای زانو تا مچ پا)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

leg

پای

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pastry

پای (شیرینی پزی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pie

پای افزار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

footwear

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

mad-dog weed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

علف های هرز وحشی

mid-off

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نیمه خالی

mid-November

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اواسط نوامبر

mid-Atlantic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقیانوس اطلس

mfd

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mfd

جست‌وجوی متن

foot up

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پا بالا

clambering

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clambering، بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن

clamber

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محاصره، بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن

clambered

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clambered، بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن

clambers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کلمها، بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن