معنی پایش | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

پایش پذیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

observable

پایش گرایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

protectonism

پایشگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

observant, protector

پایشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

protective

پادش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

polarity, polarization, repugnance, self-contradiction, variance

جست‌وجوی متن

lasing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پایش

footmanship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پایش

underhanging

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پایش

underlive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پایش

king protea

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پادشاه پروتئین