hinderدیکشنری انگلیسی به فارسیمانع، مانع شدن، پاگیرشدن، بازمانده کردن، بتاخیر انداختن، منع کردن، پسین، عقبی، واقع در عقب
red tapeدیکشنری انگلیسی به فارسینوار قرمز، تشریفات زائد، نوار باریک قرمز، مقررات دست و پاگیر، فرمالیته اداری