پاکدامندیکشنری فارسی به انگلیسیchaste, God-fearing, godly, immaculate, impeccable, pure, virgin, virtuous
scrapingدیکشنری انگلیسی به فارسیخراش دادن، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن