پاکدیکشنری فارسی به انگلیسیclean, flat, darned, fair , plumb, pure, immaculate, impeccable, spotless, unpolluted, virginal, white
pickedدیکشنری انگلیسی به فارسیبرداشت، برگزیده، انتخاب شده، نوک تیز، لخت، نوک دار، پاک کرده، پوست کنده، کلنگ خورده، عمدی، خار دار
cleanerدیکشنری انگلیسی به فارسیپاک کننده، تمیز، پاک، پاکیزه، روشن، طاهر، صاف، عفیف، زلال، نظیف، باطراوت