bridlesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرادرزاده، افسار، پالهنگ، دهانه، مهار، عنان، قید، رام کردن، جلوگیری کردن از، کنترل کردن
leashدیکشنری انگلیسی به فارسیچنگال، دسته سه تایی، پالهنگ، افسار سگ و حیوانات مشابه، افسار بستن، بند زدن
leashesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگرداندن، دسته سه تایی، پالهنگ، افسار سگ و حیوانات مشابه، افسار بستن، بند زدن