پاره کردندیکشنری فارسی به انگلیسیcleave, cut, lacerate, pull, rend, rupture, sever, slash, split, sunder, tear
imparkدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر عادلانه، در محوطه نگاه داشتن، در اغل نگاهداشتن، در پارک یا جنگل محصور کردن