70 مدخل
mediation
mediate
people
ranginess
crosscurrent
شفاعت، پادرمیانی، وساطت، میانجی گری، پایمردی
interlopes، مداخله کردن، پادرمیان کار دیگران گذاردن، فضولی کردن
متولد شده، مداخله کردن، پادرمیان کار دیگران گذاردن، فضولی کردن
شکنجه، شفاعت، پادرمیانی، وساطت، میانجی گری، پایمردی
متقابلا، مداخله کردن، پادرمیان کار دیگران گذاردن، فضولی کردن