ویرانیدیکشنری فارسی به انگلیسیdemolition, dereliction, desolateness, desolation, destruction, dilapidation, extinction, rack, ravage, violence, wreck
ruinدیکشنری انگلیسی به فارسیخراب کردن، ویرانی، تباهی، خرابه، خرابی، مخروبه، ضلالت، نا بودی، سربه سر کردن، فاسد کردن، سیاه کردن، فنا کردن