73 مدخل
occurrence, supervention
accelerate
outbreak
uncommitted
come, happen, occur
پیش داوری شده، قبلا مقرر داشتن، قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
پیش داوری ها، قبلا مقرر داشتن، قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
وقوع زلزله
وقوع رخداد
وقوع مجدد