معنی وقار | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

aplomb, classiness, composure, dignity, elevation, grace, gracefulness, gravity, poise, repose, reserves, sedateness, soberness, sobriety, solemnity

class

stately

demurely, graceful, gracefully, solemnly

grace

stalk

دادگاه، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی

متشکرم، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی

دادگاه، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی

بلند مرتبه، با وقار، موقر، بزرگ، عالی مقام، معزز، عالیجناب

کرامت، وقار، شان، مقام، بزرگی، جاه، رتبه، خطر، مرتبه، سربزرگی، برو