157 مدخل
cancellation
cancel
actuate, drive
persuasion
constrained
وسدیانیت
وادار کردن، مجبور کردن، ممنون کردن، مرهون ساختن، متعهد شدن، لطف کردن
وادر، راه رونده در آب، مرغ دراز پا
واد، در اب راه رفتن، بهاب زدن، بسختی رفتن
واد، نمد، کهنه، لایی، تودهکاه، توده، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن