flamboyantدیکشنری انگلیسی به فارسیشعله ور، زرق و برق دار، شعله دار، شعله مانند، وابسته به مکتب معماری گوتیگ
cocksدیکشنری انگلیسی به فارسیخنده دار، چخماق تفنگ، پرنده نر، کج نهادگی کلاه، الت ذکور، کج نهادن، یک وری کردن، بالا بردن، گوش ها را تیز و راست کردن