معنی واشدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

واشدن از هم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

separate

اندر واشدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

poise

وازدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bounce, cancel, refuse, repel, repulse

وازدن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

yank

وازدن به طور ناگهان و با شدت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrench

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

shankar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شانکار

hanked

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hanked، کلاف کردن

hanky

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هانکی

shanks' pony

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تسویه حساب

hankt

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hankt

جست‌وجوی متن

Bohemian waxwing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واشنگتن بوهمی

respicing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واشنگتن

vassalage

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واشنگتن، رعیتی، بیعت، بندگی، تبعیت، وابستگی، تیول

Washingtonian

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واشنگتن

vassalizing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واشنگتن